سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول)

متن مرتبط با «شعری» در سایت سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» از مهدی اخوان ثالث (بخش اول) نوشته شده است

ﺑﻬﺎﺭ ﺧﺎﻣﻮﺵ، شعری از احمد شاملو

  • ﺑﻬﺎﺭ ﺧﺎﻣﻮﺵ از دفتر هوای تازه ﺍﺣﻤﺪ ﺷﺎﻣﻠﻮ(۱۳۲۸)ﺑﺮ ﺁﻥ ﻓﺎﻧﻮﺱ ﮐﻪﺵ ﺩﺳﺘﯽ ﻧﯿﻔﺮﻭﺧﺖﺑﺮ ﺁﻥ ﺩﻭﮐﯽ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺭَﻑ ﺑﯽﺻﺪﺍ ﻣﺎﻧﺪﺑﺮ ﺁﻥ ﺁﯾﯿﻨﻪﯼ ﺯﻧﮕﺎﺭ ﺑﺴﺘﻪﺑﺮ ﺁﻥ ﮔﻬﻮﺍﺭﻩ ﮐﻪﺵ ﺩﺳﺘﯽ ﻧﺠﻨﺒﺎﻧﺪﺑﺮ ﺁﻥ ﺣﻠﻘﻪ ﮐﻪ ﮐﺲ ﺑﺮ ﺩﺭ ﻧﮑﻮﺑﯿﺪﺑﺮ ﺁﻥ ﺩﺭ ﮐﻪﺵ ﮐﺴﯽ ﻧﮕﺸﻮﺩ ﺩﯾﮕﺮﺑﺮ ﺁﻥ ﭘﻠﻪ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺟﺎ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺧﺎﻣﻮﺵﮐﺲﺍﺵ ﻧﻨﻬﺎﺩﻩ ﺩﯾﺮﯼ ﭘﺎﯼ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺑﻬﺎﺭِ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﯽﻣﺼﺮﻑ ﺍﻓﺘﺎﺩ!ﺑﻪ ﻫﺮ ﺑﺎﻣﯽ ﺩﺭﻧﮕﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﮕﺬﺷﺖﺑﻪ ﻫﺮ ﮐﻮﯾﯽ ﺻﺪﺍﯾﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺍِﺳﺘﺎﺩﻭﻟﯽ ﻧﺎﻣﺪ ﺟﻮﺍﺏ ﺍﺯ ﻗﺮﯾﻪ، ﻧﺰ ﺩﺷﺖ.ﻧﻪ ﺩﻭﺩ ﺍﺯ ﮐﻮﻣﻪﯾﯽ ﺑﺮﺧﺎﺳﺖ ﺩﺭ ﺩﻩﻧﻪ ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺻﺤﺮﺍ ﺩَﻡ ﺑﻪ ﻧﯽ ﺩﺍﺩﻧﻪ ﮔُﻞ ﺭﻭﯾﯿﺪ، ﻧﻪ ﺯﻧﺒﻮﺭ ﭘﺮ ﺯﺩﻧﻪ ﻣﺮﻍِ ﮐﺪﺧﺪﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻓﺮﯾﺎﺩ .□ﺑﻪ ﺻﺪ ﺍﻣﯿﺪ ﺁﻣﺪ، ﺭﻓﺖ ﻧﻮﻣﯿﺪﺑﻬﺎﺭ،آﺭﯼ ﺑﺮ ﺍﻭ ﻧﮕﺸﻮﺩ ﮐﺲ ﺩﺭ.ﺩﺭﯾﻦ ﻭﯾﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﺭﻭﯾﺶ ﮐﺲ ﻧﺨﻨﺪﯾﺪﮐﺲﺍﺵ ﺗﺎﺟﯽ ﺯ ﮔُﻞ ﻧﻨﻬﺎﺩ ﺑﺮ ﺳﺮ.ﮐﺴﯽ ﺍﺯ ﮐﻮﻣﻪ ﺳﺮ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﻧﻪ ﻣﺮﻍ ﺍﺯ ﻻﻧﻪ، ﻧﻪ ﺩﻭﺩ ﺍﺯ ﺍﺟﺎﻗﯽ .ﻫﻮﺍ ﺑﺎ ﺿﺮﺑﻪﻫﺎﯼ ﺩﻑ ﻧﺠﻨﺒﯿﺪﮔُﻠﯽ ﺧﻮﺩﺭﻭﯼ ﺑﺮﻧﺎﻣﺪ ﺯ ﺑﺎﻏﯽ .ﻧﻪ ﺁﺩﻡﻫﺎ، ﻧﻪ ﮔﺎﻭﺁﻫﻦ، ﻧﻪ ﺍﺳﺒﺎﻥﻧﻪ ﺯﻥ، ﻧﻪ ﺑﭽﻪ… ﺩﻩ ﺧﺎﻣﻮﺵ، ﺧﺎﻣﻮﺵ.ﻧﻪ ﮐﺒﮏﺍﻧﺠﯿﺮ ﻣﯽﺧﻮﺍﻧَﺪ ﺑﻪ ﺩﺭﻩﻧﻪ ﺑﺮ ﭘﺴﺘﻪ ﺷﮑﻮﻓﻪ ﻣﯽﺯﻧﺪ ﺟﻮﺵ .ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﺍﺭﺍﺑﻪﯾﯽ ﺍﺳﺒﯽ ﻧﺒﺴﺘﻨﺪﺳﺮﻭﺩِ ﭘُﺘﮏِ ﺁﻫﻨﮕﺮ ﻧﯿﺎﻣﺪﮐﺴﯽ ﺧﯿﺸﯽ ﻧﺒُﺮﺩ ﺍﺯ ﺩﻩ ﺑﻪ ﻣﺰﺭﻉﺳﮓِ ﮔﻠﻪ ﺑﻪ ﻋﻮﻋﻮ ﺩﺭ ﻧﯿﺎﻣﺪ.ﮐﺴﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﺸﺪ ﻏﻤﻨﺎﮎ ﻭ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝﮐﻪ ﭘﺎ ﺑﺮ ﺟﺎﺩﻩﯼ ﺧﻠﻮﺕ ﮔﺬﺍﺭﺩﮐﺴﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﺸﺪ ﺩﺭ ﻣﻘﺪﻡِ ﺳﺎﻝﮐﻪ ﺷﺎﺩﺍﻥ ﯾﺎ ﻏﻤﯿﻦ ﺁﻫﯽ ﺑﺮ ﺁﺭﺩ.ﻏﺮﻭﺏِ ﺭﻭﺯِ ﺍﻭﻝ ﻟﯿﮏ، ﺗﻨﻬﺎﺩﺭﯾﻦ ﺧﻠﻮﺗﮕﻪِ ﻏﻮﮐﺎﻥِ ﻣﻔﻠﻮﮎﺑﻪ ﯾﺎﺩِ ﺁﻥ ﺣﮑﺎﯾﺖﻫﺎ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﻪﺳﺖﺯ ﻋﻤﻖِ ﺑﺮﮐﻪ ﯾﮏ ﺩَﻡ ﻧﺎﻟﻪ ﺯﺩ ﻏﻮﮎ…□ﺑﻬﺎﺭ ﺁﻣﺪ، ﻧﺒﻮﺩ ﺍﻣﺎ ﺣﯿﺎﺗﯽﺩﺭﯾﻦ ﻭﯾﺮﺍﻥﺳﺮﺍﯼ ﻣﺤﻨﺖﺁﻭﺭﺑﻬﺎﺭ ﺁﻣﺪ، ﺩﺭﯾﻐﺎ ﺍﺯ ﻧﺸﺎﻃﯽﮐﻪ ﺷﻤﻊ ﺍﻓﺮﻭﺯﺩ ﻭ ﺑﮕﺸﺎﯾﺪﺵ ﺩﺭ!پایان + نوشته شده در سه شنبه بیست و هشتم شهریور ۱۴۰۲ ساعت 6:55 توسط سیاوش زهری  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • درنگی در شعری فقهی ـ فلسفی از مولانا (۵)

  • میم حجریگفت بهلول آن یکی درویش را:«چونی ای درویش واقف کن مرا؟»گفت:«چون باشد کسی که جاودانبر مراد او رود کار جهانسیل و جوها بر مراد او رونداختران زان سان که خواهد آن شوند معنی تحت اللفظی:وضع درویش چنان استکهچه سیل جاری شود و همه چیز را با خود ببرد و چه جویبار جاری باشد و برای تهیه آب آشامیدنی و آبیاری باغ و کشتزار به خدمت گرفته شود،فرقی برایش ندارد.حتی سمت و سوی سیر اختران که سرنوشت افراد بشری را رقم می زنند،بر مراد او ست.سؤال این است که منظور درویش از رضایت خاطر مطلق چیست؟چگونه می تواند سیل و جویبار و سمت و سوی سیر ستارگان برای کسی به یکسان مثبت باشد.مثلا در صورت جاری شدن سیل، درویش دیگر نمی تواند زیر پل بخوابد و شب را سحر کند. پاسخ به این پرسش را درویش در ابیات بعدی می دهد:۲ زندگی و مرگ سرهنگان اوبر مراد او روانه کو به کوهر کجا خواهد فرستد تعزیتهر کجا خواهد ببخشد تهنیتسالکان راه هم بر گام اوماندگان از راه هم در دام اوهیچ دندانی نخندد در جهانبی رضا و امر آن فرمان‌روان.»معنی تحت اللفظی:حیات و ممات سرهنگان خدا هم بر وفق مرادش است.خدا هرچه دلش خواست، می کند:به جایی تعزیت می فرستد و به جای دیگر تهنیت. هم سالکان راه بر گام خدا می روند و هم از راه ماندگان در دام خدا گرفتار می مانند. بدون رضایت الهی کسی در جهان نمی خندد تا دندان هایش دیده شوند. دلیل تئوریکی بی تفاوتی مثبت مطلق درویش،بی اختیاری او و مختاریت مطلق خدا ست.وقتی کسی هیچکاره و هیچواره باشد،بر سر دو راهی زیر قرار می گیرد:یااکتیو می شود تا نظم حاکم را بر هم زند و طرح نو در اندازد.ویاپاسیو (منفعل) مطلق می ماند و به تمکین و تسلیم تن در می دهد.درویش شق دوم را انتخاب کرده است.مشخصه مهم درویشپاسیویته (انفعال) و اوبژکتیویته (چی, ...ادامه مطلب

  • تأملی در شعری از شاملو تحت عنوان «لوح» (۶)

  • احمد شاملولوحازآید، درخت، خنجر و خاطره (۱۶ بهمن ۱۳۴۳)تحلیلیازربابه نون  ۱ اما به جُستجوی باغ  پای  مفرسای  که با درخت  بر صلیب  دیدار خواهی کرد،    هنگامی که رؤیای انسانیت و رحم  در نظرگاهت  چونان مِه, ...ادامه مطلب

  • سیری در شعری از شهناز هماپور (۸)

  •  انتظار سپیده شهناز هماپور   شوخی بر نمی داردزنی کهتمام خواب هایشدر انتظار سپیده ای استکه باید تعبیر شوددر این بد گمانی ها.  پایانادامه دارد., ...ادامه مطلب

  • سیری در شعری از شهناز هماپور (۹)

  •  انتظار سپیده شهناز هماپور تحلیلیازربابه نون ۱    شوخی بر نمی داردزنی کهتمام خواب هایشدر  انتظار سپیده ای  استکه  باید  تعبیر شوددر این بد گمانی ها. تحلیل این شعر شهنازآسان نیست. اگرچهدر نهایت ایجاز, ...ادامه مطلب

  • سیری در شعری از شهناز هماپور (۱۰)

  •  انتظار سپیده شهناز هماپور تحلیلیازربابه نون ۱    شوخی بر نمی داردزنی کهتمام خواب هایشدر  انتظار سپیده ای  استکه  باید  تعبیر شوددر این بد گمانی ها. اگر «در»را حذف کنیم:شوخی بر نمی داردزنی کهتمام خو, ...ادامه مطلب

  • تأملی در شعری از صادق هدایت (۱)

  •  تحلیلیازمیم حجری صادق هدایتخوش به حال بادگونه هایت را لمس می کندو هیچ کس از او نمی پرسدکه با تو چه نسبتی دارد.کاش مرا باد می آفریدندتو را برگ درختی خلق می کردندعشق بازی برگ و باد را دیده ای؟!در هم می, ...ادامه مطلب

  • سیری در شعری از امیر هوشنگ ابتهاج تحت عنوان «حصار» (۶)

  •  تحلیلیازمیم حجری ۱ دیدم  به  خواب نیمه شب  خورشید و مه  را  لب به لبتعبیر این خواب عجب، ای صبح خیزان،  چون کنید؟ معنی تحت اللفظی:نیمه شبدرخوابدیدمکهماه و خورشید لب بر لب هم نهاده اند. سحرخیزان چهتعبی, ...ادامه مطلب

  • ای نیامدگان ـ شعری از احمد حیدربیگی

  •       احمد حیدربیگی  (۱۳۱۸ ـ ۱۳۸۶)شاعرو نویسنده معاصرایرانی    ای نیامدگان   ای نیامدگان، ما هر چه بود، خوردیم و نوشیدیم و  سفره برچیدیم و  آنچه سهم شما بود ـ به نرخ نان و نفس ـ به فاتحان , ...ادامه مطلب

  • تأملی در شعری از زری مینویی (بخش اول)

  • تأملی در شعری از زری مینویی (بخش اول)   تحلیلی از  ربابه نون ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ ادامه دارد. + نوشته شده توسط سیاوش زهری در سه شنبه بیست و سوم آبان ۱۳۹۶ و ساعت 16:13 | , ...ادامه مطلب

  • سیری در شعری از رضا افضلی

  •    تنها شدی (۱. ۱. ۱۳۷۳)  سرچشمه:تارنمای «شعرها و حرف ها»http://rezaafzali.blogfa.comرضا افضلی و محمد قهرمانشاعر، مترجم، پژوهشگر و استاد دانشگاه  تحلیل واره ای  ازشین میم شین ۱   ۲   ۳   + نوشته شده توسط سیاوش زهری در دوشنبه بیست و سوم مرداد ۱۳۹۶ و ساعت 14:13 | ,سیری,شعری,افضلی ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها